L 0 \/ e E e E e

من و تنهایی و غم ولی بدونه یاد تو

L 0 \/ e E e E e

من و تنهایی و غم ولی بدونه یاد تو

سلام

ااااااااااااوووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووه

امتحان امتحان.... اونم از نوع نهاییش...حالم دیگه از درسو کتاب به هم می خوره...ولی چه کنیم؟

راستی بچه ها دارم کنکوری میشم دیگه کم میام نت ها...می دونم دلتون برام تنگ میشه

خب منم دلم براتون تنگ می شهولی میامبرام دعا کنید ها... .

خدایا همه ی اینا یی که امسال امتحان نهایی دارن و کنکور با اونایی که سال دیگه دارن رشته ای که می خوان رو قبول شن منم توشون...

نظرات 2 + ارسال نظر
مهرداد سه‌شنبه 7 خرداد‌ماه سال 1387 ساعت 04:23 ق.ظ http://ندارم شاید هم دارم نمی دونم

تو اگه اون الی باشی یعنی همون خدای مهرداد نیازی به نظر دیگران نداری و اگر هم نظری بخوای برای اینه که میخوای اونهایی که نظر می خوان بده نظر بدن .
ولی من از یک چیز همیشه می ترسیدم و از وقتی که با تو آشنا شدم ترسم زیاد تر شده . و ترسم به خاطر اینه که من همیشه به سرم میاد هرچی که می نویسم یعنی من داستانهایی یا نوشته هایی رو که می نویسم اول به سر خودم می آد . و برای همین هم بعضی موقع ها از نوشتن می ترسم . و اینکه ترسم دوبرابر شده به خاطر اینه که می ترسم از تو نوشته های منو تو یه چیز عجیب و بزرگ در بیاد که همه جا رو خراب کنه حتی قصر فرعون رو . ولی شاید هم نباید بتر سم .
اینو بعد از چتمون نوشتم و الا هم خوابم میاد .

سارا شنبه 11 خرداد‌ماه سال 1387 ساعت 07:03 ب.ظ http://bamaram145.blogfa.com

سلام وبلاگ خوبی داری خوشحال میشم بهم سر بزنی
بای

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد